چهار اندیشه مهم از فرهنگ سنتی چین و بکار گیری آن در جهان امروز
تهیه کننده: پرفسور جین کای چنگ
نخستین اندیشه مهم: مونث و مذکر و عناصر پنجگانه
((مونث و مذکر)) و «عناصر پنج گانه، در اصل دو انديشه بود که در دوران سسلسله کشورهای جنگ( ۴٧۵- ٢٢١ق.م) به یک سیستم فلسفی تبدیل گردید. در دیدگاه مونث و مذکر. همه اشیا موجود در جهان شامل يگانگی اضدادند منظور از اضداد دو قدرت، دو عامل, دو گرایش،دو موقعیت و غیره است. آنها، که کی مثبت و دیگری منفی است. با هم مخالفت ميکنند، ولی با هم متحد نیز هستند. ضمنا هر دو به طرف مقابل گرایش دارند. ظاهرا دیالکنیک سادهای است. ولی این سادگی میتواند عمق و ویژگی داشته باشد. انديشه مونث و مذکر یک قالب دارد و آن ((نقشه نای جی)) است. این نقشه یک قالب فلسفی است که اندیشه یگانگی اضداد مونث و مذکر رابه طور ساده و واضح نشان میدهد.
قالب یگانگی اضداد مؤنث و مذکر یعنی :
اولا در داخل هر چیزی یگانگی دو عامل مخالف وجود دارد.
ثانیا دو عامل مخالف ثابت و تغییرناپذیر نیستند . هر دو همیشه بی توقف حرکت میکنند.
در داخل «طرح نای جی؛ یک خط منحنی به شکل (S) کشیده شده و یک گردی را به دو قسمت به شکل ماهی تقسیم کرده است که تغییر و حرکت دو عامل را به طور زنده نشان میدهد. وقتیکه طرف مؤنث به نقطه انتها می رسد، مذکر آغاز میشود. هنگامیکه طرف مذکر به انتها میرسد، مونث شروع به احیا میکند. در پدیدههای طبیعی ((افتاب پس از ظهر فرو آمده و ماه پس از کامل شدن کوچیکتر میشود؛ و پس از تحول زمستانی مذکر بالا رفته و پس از تحول تابستانی مؤنث بالا میآید. اینها نشانگر تغییر و حرکت پدیدههای طبیعی است در داخل «طرح تای جی» دو ماهی سفید و سیاه با چشم سفید درماهی سیاه و چشم سیاه در ماهی سفید، نشان میده که مونث همیشه شامل مذکر بوده و مذکر همیشه شامل مونث است و مونث و مذکر همیشه به یکدبگر گرایش دارند.
انديشه مونث و مذکر به علامت «طرح تای جی؛ به نسانها این پبام رامیرساند که قوت و ضعف، ترقی و تنزل حتما تغییر پیدا میکنند . از اين جهت بشر باید در زمان صلح به فکر خطر بوده و در وضع خطرناک امیدوار باشد که میتواند از مرگ نجات یابد. نیرومند باید متواضع و محتاط باشد. ضعیف باید دائما خود را قویتر سازد. به ویژه ثروتمندان و قدرتمدان باید خود را مهار کنند و نبابد خوشگذرانی کرده و خود سری نمایند.
ثاننا در داخل اشیا هرجند عامل تضاد وجود داشته، ولی تضاد شاید مبارزه حیات و ممات نباشد. ملت چین حداقل در زمال هان (٢٠۶ق.م-٢٢٠م) فهمید که در میان مونث و مذکر ۴ رابطه وجود دارد :<<سایش مونث و مذکر>>، (مبارزه مونث و مذکر)، «هماهنگی مونث و مذکر) و <یگانگی مونث و مذکر) علل آن به شرح زیر است:
- تضاد مونث و مذکر جنبههای مختلف داشته و اثر آن بر یکدیگر هم متفاوت است. به طوریکه همه میدانند، شرهر مذکر بوده و زن مونث اسست. روابط زن و شوهر روابط
یکانگی اضداد است. هرچند آنها گاهی نزاع کرده و درگیر میشوند و حتی طلاق میگیرند، ولی روابط آنها به مبارزه حیات و ممات تبدیل نشده و اغلب برای مدتی طولانی برای زنده ماندن به یکدیگر متکی میباشند.
- باید به مراحل مختلف تغییر و حرکت یگانگی اضداد توجه کرد که عامل هدایت کننده خیلی مهمی است. به گونهای که یک ماشین جدید باید مرحله سایش را طی کند سايش بین قطعات اهمیت فراوان دارد. پس از اين مرحله هرچند قطعات همچنان باهم سایش دارند. ولی هماهنگی اهمیت و اولویت پیدا میکند. در این صورت ماشین ميتوان بیش از٣٠٠ هزار کیلومتر حرکت کند. اکر قطعات همیشه باهم سايش داشته باشند، این ماشین ۳۰ هزار کیلومتر هم حرکت نمیکند. از ان جهت ما باید مراحل مختلف یگانگی اضداد را تشخیص دهیم.
- نتیجه تضادها به روش حل تضاد مربوط است. مثلا تضاد داخل مردم معمولا هویت درگیری ندارد. ولی اگر روش حل آن مناسب نباشد. این تضاد ممکن است به تضاد شدید تبدیل شود. برعکس در تضاد شدید، درصورت مناسب بودن روش حل، شاید به تضاد حیات و ممات تبدیل نشود. در حال حاضر در جهان تضادهای مختلف وجود دارد و جنگهای منطقهای پی در پی به وقوع میپيوندد. ولی چینیان با توسل به روز مخالفت کرده و طرفدار همزیستی مسالمتآمیر و حل مشکلات از طریق مذاکره و گفتگو هستند. در واقع این روش مناسب و مفید است. انديشه مونث و مذکر برای چینیان آگاهی بزرگی است و به نغع زندگی و رشد ملت چین در مدت ۵ هزار سال انجامیده. اشاعه و تجلی این اندیشه حتما میتواند تفش مفیدی را برای ترقی بشر ایفا کند.
اندیشه عناصر پنجگانه:
انديشه عناصر پنج گانه این است که ۵ عنصر فلز، چوب، آب، آتش و خاک در جهان متحد شده و همیشه حر کت میکنند. بدبهی است که این یک انديشه ماتریالیستی ساده است. ۵ عنصر ارتباط نزدیک داشته و سیر زایش و نابودی بین آنها وجود دارد.
قالب زایش: فلز آب را، آب چوب را، چوب آتش زا، آتش خاک را و خاک فلز را میزاید. قالب نابود کردن: فلز چوب را، چوب خاک را، خاک آب را، آب آتش را و آنش فلز را نابود میکند. اندیشه عناصر پنج گانه نه نتها نشانگر حرکت مادی به نمایندگی (فلز، چوب آب و آتش و خاک؛ در جهان بوده، بلکه نشان داده که همه اشیا موجود در جهان توسط دیگری زاییده شده و توسط چیزهای دیگر نابود میشوند. همچنین هرچیز، چیز دیگری را زاییده یا نابود میکند. از این جهت در جهان هیچ چیز با نیرویی نمیتواند سراسر جهان رابه انحصار خود در آورد. هر کسی که قصد دارد جهان را به سلطه انحصاری درآورد، حتما شکست میخورد. هرچیز در جریان زاییدن و نابود کردن اگر از حد تجاور کند اثر خوبی ندارد. مثلا آب برای چوب مفید است، اگر آب زیاد شود. گیاه زیر آب رفته و میمیرد. تبر میتواند چوب را بشکند، اگر خیلی زیاد آن را بشکند. خود تبر نیز خراب میشود. اگر شخصی یا کشوری از قدرت خود سو استفاده کرده و مردم را آزار دهد، حتما با مخالفت شدید مردم مواجه میشود. از توضیح اندیشه مونث و مذکر و عناصر پنج گانه میتوان دید که همه اشیا موجود در جهان به یکدیگر وابسته و تغییر و حرکت آنها خیلی فراوان و زنده است. چنیان براساس این انديشه به طور واضح اعلام میکردند که هیچوقت بر جهان استبلا نمییابند. حتی اگر نیروی کشورشان خیلی زیاد باشد، آنها اراده خود را بر دیگران تحمیل نمیکنند. این اعلام نشانگر صداقت چین به صلح جهان بوده که بر اساس عقل دیرینه و سنتی ملت چین استوار است.
دومین اندیشه مهم: یگانگی آسمان و بشر
این اندیشه نیز به معنی مطابقت آسمان و بشر، هماهنگی آسمان و بشر و یکپارچگی آسمان و بشر است. طبق این انديشه، جامعه بشر در طبیعت به وجود آمده و رشد يافته و قسمتی از طبیعت است. از این حهت بشر باید با طبیعت هماهنگی کند.
باید توجه داشت که آسمان در فرهنگ سنتی چین دو معنی داشته است: آسمان با اراده یعنی خدا ۲. آسمان بی اراده یعنی طبیعت بزرگآسمان در اندیشه یگانگی آسمان و بشر نیز دو معنی داشته است: گاهی به معنی خدا و گاهی به معنی طبیعت بوده است. اکنون ما بیشتر روابط طبیعت با جامعه بشر را بیان میکنیم. در فرهنگ سنتی چین. آسمان بیشتر به معنی طبیعت است. در جهان اکثر ملتها و مذاهب معتقدند خدا کیهان و همه اشیا موجود را خلق کرده؛ ولی ملت چین مذهبی را که همه به آن اعتقاد داشته باشند ندارد. از این رو، ایده خدا در میان تودههای مردم چین ضعیف است.
الینه دین نائوییسم چین نیز خدا و خدایان و موجودات لهي وابسته به خدا را تبلیغ کرده است و لانوزی (loa zi) بنیادگذار دين تائوییسم اشاره کرده که ((تائو؛ کیهان و همه اشیا موجود در جهان را خلق کرده است. او میگوید تائو یک را و یک دو را و دو سه را زاییده و سه همه اشیا موجود در جهان را زاییده. «تائو» اصول حرکت اشیااست. این حرکت اصل کیهان را خلق کرده (تائو یک را زاییده)، اصل کیهان به دو قسمت تقسیم شده و به یگانگی اضداد مونث و مذکر تبدیل شده (یک دو را زاییده)، زد و خورد مونث و مذکر موجب آمدن اشیا جدید شده (دو سه را زاییده)، اشیا جدید گوناگون و متنوعند (سه اشیا موجد در جهاد را زاییده).
خدا در این گفته جایی نداشته و همه اشیا نتیجه حرکت تائو است.
با توجه به اینکه بنیادگذار دین تائوییسم چین نظر داشت خدا همه اشیا جهان را خلق نکرده، تبلیغ دین تائوییسم در مورد خدا به سطح مذاهب دیگر نرسیده بود. ولي در جامعه بردگی و جمعه فتودالی طولاني چین، حاکمان برای دفاع از حکومت خود نیز خدا و سرنوشت را تبلیغ کردند و این عقیده با ایده ((آسمان همان طبیعت است)) مخلوط شد.
غربیان نظر دارند خدا طبیعت و اشیا در جهان را خلق کرده و بشر باید روش برخورد با آنها بیاموزد. غربیان ٣ مرحله را طی کردهاند: یعنی پرستش طبیعت فتح طبیعت و هماهنگی با طبیعت. در زمان قدیم، به علت پایین بودن نیروی تولید، بشر در برابر طبیعت توانایی نداشت. لذا طبیعت را پرستش میکرد. از قرن ١٧، به دنبال انقلاب صنعتی و ارتقاء سریع نیروی تولید غرییان سعی کردند با علوم و فنون پیشرفته طبیعت را فتح کنند. فتح طبیعت مشکلات زیادی نظیر آلودگی محیط زیست، کمبود منابع انرژی و تورم جمعیت ببار آورد. در این شرایط آنها فهمیدند که جابعه بشر باید با طبیعت به خوبی هماهنگ شود.
وضع ملت چین فرق دارد. در زمان قدیم چینیان حتما به پرستش طبیعت گرایش داشتهاند. ولی جامعه چین مرحله سرمایه داری پیشرفته را طي نکرده است و از این رو ایدئولوژی روشن فتح طبیعت را ندارد. در فرهنگ سنتی چین بر فتح طبیعت؛ تاکید نشده، بلکه بر عکس به «مطابقت با طبیعت؛ اهمیت زیادی داده شده و این نشانگر انديشه ((یگانگی آسمان و بشره)) و «مطابقت آسمان و بشر)) است.
انديشه «مطابقت با طبیعت، نقش هدایت کنندهای در همه جوانب جامعه ایفا میکرد؛ از جمله:
١) در زمینه سازمانهای سیاسی. در کتاب ((ایین سلسله جو)) شش مقام یعنی آسمان، مقام زمین، مقام بهار، مقام تابستان، مقام پاییز، مقام زمستان تعیین شده و کارآیی این شش مقام با ویژگیهای طبیعی آسمان و زمین و ۴ فصل مطابق بود. اقدامات اداری دودمانهای مختلف نیز این ویژگی را داشنند که با طبیعت هماهنگ بودند مثلا: در بهار و تابستان به پاداش و انعام و در پاییز و زمستان به مجازات میپرداختند.
٢) در زمینه اقتصاهی. در زمان فئودالیسم اقتصاد عمدتا بر کشاورزی مبتنی بود. تولید کشاورزی اساسا بر طبیعت تاکید داشت. لذا کشاورزان باید با طبیعت هماهنگ بودند. چین همیشه از تقویم کشاورزی استفاده کرده و هماکنون نیز بیست و چهار بخش سال قمری موجود در تقویم سنتی چین همچنان مورد توجه کشاورزان قرار میگیرد.
منگ زی (meng zi) که در زمان سلسله جنگ کشورها میزیست می گوید: نباید موقع مناسب برای زراعت را از دست داد و نباید ماهی را پیش از حد صید کرد و نباید درختان جنگل را به صورت افراطی قطع نمود. این گفته منگ زی در واقع در حفظ تعادل موجودات و استفاده منطقی از منابع نقش شایستهای ایفا میکرد. میتوان گفت که اندیشه (هماهنگی آسمان و بشر) با علم محیط زیست ارتباط منطقی دارد.
٣) در زمینه آداب و رسوم مردمی. همه آداب و رسوم مردمی با آب و هوا ارتباط دارند.
مثلا مردم در روز چینگ مینگ (qing ming پنجمین بخش سال قمری در تقویم سنتی چين ) به زیارت قبر مردهها میروند. درخت میکارند و برای گردش به بیرون شهر میروند. عیدهای سنتی چین همیشه مورد توجه چینیان قرار گرفته است. بگونهای که عید بهار در سنت چین به معنی (از بین بردن چیزها میکهند و جایگزین کردن آنان با چیزهای نو) است. فرا رسیدن سال جدید فرصت و امید جدیدی را برای هر فرد و گروه جامعه به بار میآورد تا آنها با اطمینان زیادی به آینده بنگرند. احساس از بین بردن چیزهای کهنه و جایگزین کردن آنها با نو برای ملت چین که تاریخی دیرینه دارد. خیلی مهم است. لذا ملت چین هرچند ۵ هزار سال سابقه تاریخ مدون دارد، ولی هرگز بیحال و سست نشده و همیشه با شادایی از فرصت و رقابت جدید استقبال کرده و بدنبال خلق آینده زیبا و جدیدی است. هدف اصلی عید قایق اژدها (روز پنجم ماه پنجم قمری چین) نظافت و تندرستی است. چون در آن مقطع زمانی بخاطر گرمی هوا انوع میکروبها زیاد و بیماریهای گوناگونی شیوع دارد. مردم در اين عید به نظافت میپردازند تا بیماریها کاهش یابند. همچنین در عید فایق اژدها مسابقات قایق رانی و شنا برگزار میشود که هر دو برای تندرستی و جلوگيری از بیماریها خیلی مفیداند . جشن اواسط پاییز (رور پانزدهم ماه هشتم قمری چین) با گردهمایی اعضای خانواده انجام می گیرد و نشاندهنده و تقویت کننده وحدت ملی است. نشانگر وحدت ملی و گردهمایی اعضای خانواده است.
سومین اندیشه مهم: هماهنگی و میانه روی
هماهنگی قلمرو عالی فکری فرهنگ سنتی چین است. اشیای موجود در جامعه (يا در طبیعت) هرچند گوناگون و متنوعند. ولی میتوانند در شرایط پیچیده با هم هماهنگ شده و به طور مسالمتآمبز همزيستی نمایند و محیط «هماهنگی همراه پا تفاوت» را ایجاد کنند هماهنگی هسته فرهنگ سنتی چین است. لذا عدهای نظر دارند فرهنگ چین فرهنگ هماهنگی است. کنفوسیوس میگوید که نقش نظام جامعه ایجاد هماهنگی اجتماعی است. همه میدانند هماهنگی مهمترین کارها است و در فرهنگ سنتی چین جایگاه ویژهای دارد. چینیان در همه جوانب مثلا در امور خانواده، تجارت، سیاست، دبیلماسی…. در جستجوی هماهنگی هستند و این افکار در دل مردم چین ريشه دوانیده است. اما چگونه میتوان به هماهنگی رسید؟ فرهنگ سنتی چین بر این اعتقاد است که تنها در صورت در پیش گرفتن روش (میاهروی) میتوان به «هماهنگی» رسید. عدهای از میانهروی برداشت مناسب ندارند. به نظر آنها میانه روی مصالحه و سازش است و صحیح و غلط را جدا نمیکند و نسبت به اصول و مبانی سهل انگار است. اما این نظریه درست نیست. میانهروی از انسانها میخواهد به طور شایسته و مناسب به موضوعات مختلف رسیدگی کنند و اندازه درست را در اختیار بگیرند و بدون افراط و تفریط موازنه خود را حفظ کنند. این موازنه، تعادل دینامیک است. مانند ترازو که اهرم دارد و برای سنجش وزن هرچیز، باید طبق وزن، میله ترازو را حرکت دهیم تا مسطح شده و وزن آن تعیبین شود. از این جهت معنی ((میانهروی)) گزیدن میانه نیست. اگر میله ترازو در وسط ثابت شود این ترازو هیچ فایدهای ندارد.
البته در حل مشکلات پیچیده در جامعه. تعیین اندازه درست خیلی مشکل است. لذا کنفوسیوس می گوید: کشور قابل تقسیم است، مقام و حق را میشود از دستت داد، کوهی از شمشیرها قابل عبور هستند. ولی رسیدن به «میانهروی» مشکل است.
البته هرچند رسیدن به «میانهروی» مشکل است. ولي تعیین اندازه بی دقت هم خوب است. چون «داشتن اندازه» بهتر از «نداشتن اندازه» است چون موجب تعادل و هماهنگی چیزها ميشود. آدم امروز در رسیدگی تضادهای پیچیده باید به تعیین اندازه مناسب اهمیت دهد. اگر در هر جا و هر کار روش افراطي در پیش گیرد. فایدهای برای او و دیگران نخواهد داشت. میتوان گفت میانه روی انتخاب عاقلانه بشر بوده و برای برطرف کردن تضادها و منازعات جهان مفید است. برای رسیدن به هدف ((میانهروی)) باید به ۳ نکته توجه کرد:
1) قبول تفاوت بین اشیا موجود در جهان، همه اشیا دارای ریژگی خاص خود هستند. این حقیقتی مستقل از اراده انسان است. از این رو این جهان در شرایط هماهنگ اما با تفاوت باقی میماند.
٢) صبر و حوصله داشتن بهتر آن است که حل مشکل برای طرفین مفید باشد ولی رسیدن به اين نتيجه مشکل است. برای جلوگیری از نتیجه خطرناک گاهی یک طرف باید گذشت و سازش کند. در اين زمینه صبر و حوصله مهم است و صبر و حوصله در فرهنگ شرق مورد ستایش مردم قرار میگیرد.
در دوره چینگ، در شهرستان تونگ چنگ (tone chang) استان ان هوی (an hui) یک خانواده بزرگ و معروف زندگی می کرد که پدر و پسر (دو نسل پیاپی) مقام عالیرتبه داشتند و آنها جانگ اینگ و چانگ تینگ یو (zhang ying, zhang ting yu) نامیده میشدند.
خواندن نامه، چنین پاسخ داد: «ارسال نامه از راه دور تنها برای دیوار است، تقديم زمین به عرضی ۱ متر چه بدی دارد؟» اعضا خانواده جانگ پی از خواندن پاسخ نامه معنی آن را فهمیدند و به ابتکار خود زمین به عرض ۱ متر را تقدیم کردند. اعضا خانواده ((او)) پس از اطلاع از اين خبر تحت ثاثیر قرار گرفته و آنها نیز زمین به عرضی ۱ متر را تقدیم کردند. به این ترتیب در میان دو خانه، یک راه رو به عرض ۲ متر بوجود آمد. این روش دو خانواده مورد تحسین و تمجید مردم محلی قرار گرفت.
این داستان نشان میدهد که صبر و حوصله نتبجه خوبی دارد.
۳) توجه به رياضت و اخلاق. کنفوسیوس گفته است: آدم خوش اخلاق طرفدار هماهنگی با تفاوت است، و آدم بدجنس طرفدار «شباهت در عين ناهماهنگ)) است. وی همچنین میافزاید: آدم خوش اخلاق میانه رو است و آدم بدجنس مخالف میانه روی است. از این جهت میتوان گفت میانه روی و هماهنگی علاوه بر شناخت انسان به اخلاق و ریاضت هم مربوط است. برقراری جامعه هماهنگ به ارتقای سطوح دانش و اخلاق مردم نیاز دارد.
چهارمین انديشه مهم: ریاضت و خودداری
در تاریخ طولانی چین رفتار و گفتار اشخاص خوش خلق که از ریاضت و خویشتنداری پیروی کردهاند، بطور وسیع تبلیغ شده. قبل از دوران حکومت جمهوری چین، در مدارس، درس ریاضت تدریس میشد پس میتوان استنباط کرد که افکار ریاضت در چین ریشهدار است.
انسانهای امروزی درباره رياضت سخنی به میان نمیآورند. ولی درباره ارزش خود زیاد صحبت میکنند. اما بسیاری از آنها از ارزش خود را نیز بدرستی اطلاع ندراند و نمیدانند که ارزش انسان نیز تغییر پیدا میکند. انسان روح همه اشیا در جهان است و از ارزش مافوق سایر حیوانات برخورداری میباشد. ولی این ارزش اولیه محدود است؛ به ویژه اگر ارزش خود را در برآورده ساختن آرزوهای زیاد مادی خود را «ارزش خود)) تلقی کند. دیگر آن نظریه درست نیست. انسان باید آگاهانه سعی کند ارزش خود را پیوسته ارتقا دهد. کنفوسیوس طرفدار خیر خواهی و مونگ زی طرفدار عدالت بود. همه اینها برای ارتقای ارزش انسانی است. در تاریخ چین بسیاری از شخصیتها با کارهای خیر خواهانه و عادلانه، ارزش خود را نشان دادهاند.
سی ما چیان (si ma qian) میگوید: «در میان مردهها، عدهای سنگین تر از کوهند و برخی مانند پر غاز سبک و بی اهمیت هستند)) . در واقع آدمهای زنده نیز تفاوت دارند؛ بعضی مانند کوه سنگین و برخی مانند پرغاز سبک و بی اهمیت هستند. ولی برای سنجش این ارزش نباید بر احساس خود تکیه کرد بلکه باید مورد تایید جامعه و تاریخ قرار گیرد. ارتقای ارزش خود باید از طریق رياضت صورت بگیرد و ریاضت از خودداری جداییناپذیر است.
همه میدانند آنان هنگامیکه کارهای خیرخواهانه و عادلانه انجام دهد. معمولا باید نقطه ضعف خود را برطرف کند. به عنوان مثال شخص برای دفاع از یک امر عادلانه باید روحیه ترس و ضعف اراده را ازخود برطرف کند؛ هنگام اصرار در اصول باید روحیه نگرانی از سود و زیان را بر طرف کند؛ هنگام انجام امور بزرگ باید روحیه تنبلی را از خود دور سازد. همه اینها نشانه خود داری است. لائوزی (lao zi) فیلسوف قدیم چین میگوید غلبه برخود، نیرومندی است. غلبه برخود یعنی خود داری، و تنها در صورت خود داری. ارتقای ارزش اولیه خود امکانپذیر است.
در کتب قدیم چین آمده است: انسان اولیه خصلت پسندیده داشته. ولی اگر آموزش نبیند. خصلت او تغییر پیدا میکند. انسان در کودکی مرحله مناسبی در جهت ارتقای سطح اخلاقی را طی میکند. ولی اکنون در چین دانش آموزان مدرسه و دبیرستان تحت فشار امتحانات مختلف برای ورود به دوره بالاتر، قادر به توجه به آموزش و پرورش اخلاقی نیستند. آموزش و پرورش اخلاقی امکان آن را ندارد که نقش شایسته خود را در جهان روانی آنها ایفا کند. در واقع آموزش و پرورش اخلاقی باید شامل اراده آهنین و نیروی کنترل احساسات خود باشد.
شخص با اراده ضعیف نمیتواند سرسختانه به ریاضت و خویشتن داري و ارتقای سطح اخلاق بپردازد. در حال حاضر، تعداد افرادی که به علت اراده ضعیف در راه انحطاط قدم برمیدارند. خیلی زیاد شده است. علاوه بر فعالیتهای جنایت کارانه از جمله استفاده از مواد مخدر و فحشا، کودکان و نوجوانان پس از اعتیاد به شبکه کامپیوتر دیگر به کلاس نمیروند. در اين صورت آموزش و پرورش اخلاقی چگونه صورت میگیرد؟ در مورد نیروی کنترل خویش، اکنون پدیدههای غیر فعال نیز خیلی زیاد شده است. عدهای بسیار خود سر بوده و هنگامیکه به هیجان میآیند. اقدامات افراطی انجام میدهند و به نتيجه بد عمل خود توجه نمی کنند. بعضی از جوانان و نوجوانان (از جمله دانشجویان) به علت کمبود نیروی تحمل، هنگام مواجهه با سرخوردگی. انعکاس غیرفعال یا افراط آمیز نشان میدهند. لذا ریاضت و خویشتن داری باید به موضوع مهم در آموزش ر پرورش اخلاقی جوانان و نوجوانان تبدیل گردد. با توجه به تجربیات تاریخی، و به دنبال پیشرفت تمدن مادی در زمان معاصر، خودسری و شهوت رانی انسان روزبروز در حال افزايش است. اندیشه ریاضت و خویشتن داری در فرهنگ سنتی چین براي معالجه بیماری خودسری و شهوت رانی داروی خوبی است. این اندیشه و تجربه ملت چین باید در سراسر جهان پخش و متجلی گردد.