برنامههای دولت چین پرای جهانی کردن فرهنگ چینی
پس از اجرای فاز اول اصلاحات در بخش فرهنگ و ساماندهی آن در داخل، فاز دوم اصلاحات با هدف ورود به عرصههای بینالمللی و جهانی کردن فرهنگ و تمدن چینی، طی سلسله برنامههای مختلفی از سوی دولت چین اجراء شد که به برخی از آنان اشاره میشود. اغلب تحلیل گران و کارشناسان فرهنگی معتقدندکه چین، با وجود رشد و توسعه سریع اقتصادی و فتح بازارهای بینالمللی و موفقیتهای معجزهآسا در بخش تجارت و بازرگانی، هنوز نتوانسته است پیامهای فوری و جذاب فرهنگی را که بیانگر سابقه طولانی فرهنگی و همپای پیامهای اقتصادی و قابل رقابت با دیگران باشد به دنیا صادر کند. ولی برنامه ریزیها وحرکتهایی که دستاندرکاران و مسئولین بخش فرهنگی این کشور در چند سال گذشته انجام دادهاند. حکایت از اين واقعیت دارد که برخلاف تصور برخی که رشد و توسعه چین را صرفا اقتصادی تلفی میکنند. اين کشور با پشت سرگذاشتن موفقیتهای اقتصادی، در صدد است بخت خود را در عرصههای فرهنگی نیز بیازماید و توان بالقوه خود را به اثبات برساند. ارایه تثوری «خیزش صلحآمیز چین» که در سفر اخیر هوجین تائو به آمریکا و در سخنرانی اش در جمع مسئولان سیاسی و اندیشمندان آمریکایی مطرح شد. برنامهریزی جامع و همه جانبه دراز مدتی است که براساس چشمانداز ۲۰۵۰ چین طراحی شده است و علاوه بر مسایل سیاسی و اقتصادی شامل مسایل فرهنگی نیز میشود. دولت در برنامه پنج ساله یازدهم که از سال 2006آغاز شده است. به ویژه بر اهمیت بخش فرهنگ در سطح بینالملل تأکید و آن را رکن سوم دیپلماسی خود پس از سیاست و اقتصاد معرفی کرده است.آقای سون جیا جنگ وزیر فرهنگ چین, در یک سخنرانی به دیدگاههای چین درباره حضور قدرتمند فرهنگ این کشور در عرصههای بینالمللی چنین اشاره میکند: «فرهنگ چین, در قرن بیسست و یکم، نوآوری و تعامل سازنده ببشتری با جهان خواهد داشت و دولت تصمیم غیرقابل تغیبری اتخاذ کرده است که از نظر فرهنگی با جامعه جهانی همراهی بیشتری داشته باشد. چون فرهنگ وسیله مهمی برای گسترش ارتباطات است. در قرن بیست و یکم، تعامل فرهنگی پدیده مهم و تأثیر گذاری در روابط بینالمللی است. سیاست درهای باز نه تنها راهی برای بازسازی اقتصادی، بلکه راهنمای اصولی براي تکامل و تعامل مستمر فرهنگی نیز هست. با عضویت چین در سازمان تجارت جهانی, بخش فرهنگ این کشور با چالشها و فرصتهای زیادی روبرو شده است. چین نیازدارد هرچه بیشتر در مورد جهان بداند و هرچه بیشتر فرهنگ و ارزشهای اجتماعی خود را به دیگران معرفی کند. با جهانی شدن اقتصاد، فرهنگها به فراتر از مرزهای خود وبه جهان گسترش مییابند. فرهنگ جهانی در آینده مجبور به پذیرش مشترکات دیگرفرهنگها است. البته اين به معنای پذیرش ساطه فرهنگی کشوری خاص نیست. چین از جهان فرهنگی متنوع حمایت میکند و قطعا فرهنگ چینی نیز حرفها و ارزشهای قابل قبولزیادی برای طرح درجهان دارد. همه مردم جهان مسئولیت دارند که درعین حفظ ارزشهای فرهنگی خود. از ارزشهای مشترک فرهنگی دیگران نیز آگاه شده و به آن احترام بگذارند.» با دقت در سخنان سکاندار بخش فرهنگ چین، اهداف و رسالتی را میتوان مشاهده کرد که دولت اين کشور در هزاره سوم براي فرهنگ چین قایل است و برای تحقق آن برنامهریزی و تلاش میکند. وی در سخنرانی دیگری برای دست اندر کاران امور فرهنگی، در تاریخ دهم ژانویه 2006 ضمن برشمردن اولویتهای بخش فرهنگ در طول برنامه یازدهم که ازسال 20096 آغاز میشود گفت: «چین روابط فرهنگی خارجی خود را از طریق افزایش مبادله هیئتهای عالیرتبه فرهنگی، تولید برنامههای با کیفیت بیشتر و تقویت روابط با سازمانهای فرهنگی بینالمللی توسعه خواهد داد و از هویت فرهنگی خاصی چین در مجامع بینالمللی دفاع خواهد کرد.» وی با اشاره به میزان سرمایهگذاری دولت در بخش فرهنگ اضافه نمود: «دولت ازسال 2002 تا 2004 بیش از 4.5 میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده که درمقایسه با برنامه پنجساله قبل 42.4 درصد افزايش داشته است در سال ۲۰۰۵ سهم سرمایهگذاری دولت مرکزی در بخش فرهنگ، برای اولین بار از مرز یک میلیارد دلار گذشت. با در نظر گرفتن راهبردهای فرهنگی ترسیم شده ازسوی دولت و سرمایه گذاریهای کلانی که در این زمینه صورت میگیرد و همچنین پیامهای قوی فرهنگی که با حفظ ویژگیهای فرهنگی چین به سراسر جهان ارسال میگردد. چشمانداز و اهداف بلند مدت این کشور برای حضور تأثیر گذار فرهنگی درجهان معاصر مشخحص میشود. مرور برخی از راهکارهای این کشور برای رساندن پیام فرهنگ وتمدن خود به جهان، شایسته توجه است.
1- گسترش زبان چینی. براساس اطلاعات منتشره، درحال حاضر بیش از چهل میلیون نفردرسراسر جهان در 12.400 دانشگاه و مرکز آموزشی به فراگیری زبان چینی مشغول هستند. انتظار میرود اين تعداد تا سال ۲۰۱۰ به بیش از یکصد میلیون نفر افزایش یابد. اغلب دانشگاههای معتبر جهان با راه اندازی کرسیها يا کلاسهای آموزش زبان چینی ،به گسترش غیرمستقيم فرهنگ چینی کمک میکنند. برخی از اين مراکز را دولت چین از نظر مالی کمک میکند و اغلب نیز بدون سرمایهگذاری این کشور و براساس نیازهای خود آن کشورها راهاندازی شدهاند.
2- تأسیس موسسه کنفوسیوس. مهمترین وظیفه این موسسه که زیرنظر وزارت آموزش چین فعالیت میکند. گسترش زبان و فرهنگ چینی درخارج از کشور است. ازدوسال پیش که تأسیس شعبههای اين موسسه درخارج از کشور آغاز شد. تاکنون در پیش از ده کشور اروپایی، آمریکایی، آسیایی و آفریقایی، اين موسسه با همکاری دولت چین و دانشگاههای معروف این کشورها فعالیت خود را آغاز کرده است. دولت چین درنظر دارد تا سال ۲۰۱۰ یکصد موسسه کنفرسیوس درکشورهای مختلف جهان راهاندازی کند و از اين طریق راه را به صورت علمی برای توسعه فرهنگ و زبان چینی در جهان بازنماید.
3- تأسیس مرکز پژوهشهای چینشناسی درجهان. وظیفه این پروژه که زیر نظر فرهنگستان علوم اجتماعی چین فعالبت ميکند، شناسایی و ایجاد ارتباط با مراکز و پژوهشگران خارجی است که در زمینه چینشناسی فعالیت ميکنند. از این راه زمینههای مشترک فرهنگی بین چین و سایر کشورها فراهشود و با تأمين نیازهای علمی آنان، به فرهنگ این کشور گسترش داده میشود.
4– ایجاد زمینه برای تحصیل دانشجویان خارجی درچین. براساس آمارمنتشره ازسوی وزارت آموزش چین, از سال 1992 که راه برای ورود دانشجویان خارجی به چین جهت تحصیل آغاز شد. تاکنون بیش از ششصد هزار نفر دانشجو در دانشگاههای مختلف این کشور در رشتههای زبان و فرهنگ چینی تحصیل میکنند. هر کدام پس از فارغ التحصیلی به مبلغی برای تبلیغ فرهنگ وزبان چینی تبدیل شدهاند. اغلب این فارغ التحصیلان با اشتغال در زمینههای مختلف سیاسی, اقتصادی و فرهنگی کشورخود به منزله پل ارتباطی با چین عمل نموده و در واقع به عضویت ارتش گسترش فرهنگ چین درمیآیند. به این تعداد باید بیش از هفتصد و پنجاه هزار دانشجوی چینی اضافه کرد که برای تحصیل به خارج از کشور رفته و فرهنگ و زبان و آداب و رسوم خود را در جهان گسترش میدهند.
5- ورود گردشگران خارجی به چین و سفرگردشگران چینی به خارج. طبق آمارهای منتشره از سوی دولت چین، صنعت جهانگردی اين کشور، به ویژه مسافرت چینیها به خارج سالانه با بیش از سی و هشت درصد رشد روبرو است. تعداد گردشگران چینی که درسال 1995 تنها 4.5 میلیون نقر بود. درسال ۲۰۰۵ به ۳۱ میلیون نفر رسید. پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۲۰ شمار گردشگران چینی از مرز یکصد میلیون نفر در سال هم بگذرد.رقابت موسسههای جهانگردی کشورهای صاحب نام دنیا برای جذب هرچه بیشتر جهانگردان چینی، حاکی از آغاز موج مسافران بینالمللی چین است که از کشورهای رقيبي همچون ژاپن که روزی ازآنان به عنوان موتور صنعت گردشگری نام برده میشد هم به سرعت پیشی گرفته و اولین مقصد گردشگری و اولین کشور توریست خیز جهان شناخته میشود. ورود جهانگردان خارجی به چین وسفر گردشگران چینی به دیگر کشورها زمینه مناسبی برای گسترش فرهنگ چین است که علاوه برمنافع اقتصادی وتجاری، موجب توسعه وپخش فرهنگ چینی درخارج از کشور میشود. گسترش زبان, رستورانها, آژانسها و شرکتهایی که خدمات ویژه به گردشگران چینی میدهند از یک سو و انتقال صنایع دستی و سایر اقلام فرهنگی و هنری چین توسط جهانگردان خارجی, عامل مناسب دیگری در توسعه فرهنگ و تمدن چین محسوب میشوند.
6- مبادلات وسیع فرهنگی و برگزاری سال فرهنگی چین درسایر کشورها: براساس آخرین آمار منشره ازسوی وزارت فرهنگ چین، این کشور درسال ۲۰۰۵ بیش از 1360 هیئت فرهنگی وهنری با کشورهای مختلف مبادله کرده است. از سال 2003، با برگزاری سال فرهنگی چین درکشورهای فرانسه، ایتالیا و روسیه و متقابلا سال فرهنگی این کشورها درچین، قدمهای بلند ومستمری درمعرفی فرهنگ وهنر اين کشوردر خارج برداشته شده است. اجرای این گونه برنامهها در معرفی چهره فرهنگی وتاریخ وتمدن این کشور به سایر ملل تأثیربه سزایی داشته است.
7- گسترش ورزشهای رزمی چینی. باگسترش ورزشهای رزمی همچون ووشو، کونگ فو و…. که ريشه درتاریخ وفرهنگ چین دارند، زمینه برای آشنایی هرچه بیشتر مردم جهان با ویژگیهای فرهنگی وتاریخی چین بیش ازپیش فراهم میشود. با نگاهی سطحی به گسترش این نوع ورزشها درجمهوری اسلامی ایران وجهان میتوان تأثیرگذاری فرهنگی آن را نیز مشاهده کرد.
8- گسترش طب سنتی وطب سوزنی چین. با تبلیغ، معرفی وبرگزاری دورههای کوتاهمدت وبلند مدت آموزش طب سنتی وطب سوزنی چینی و برپایی اجلاسهای بینالمللی در این زمینه, اين روش معالجه میرود که درسراسر جهان جای خود را به عنوان عامل گسترش فرهنگ چین بازنماید. در همین زمینه دولت چین تلاش میکند با ثبت داروهاي سنتی چین درفهرست میراث فرهنگ جهانی در یونسکو, از آن به عنوان عاملی در توسعه فرهنگ چین درجهان استفاده نماید.
9- فیلمهای سینمایی چین. اگرچه تاکنون سینمای چین نتوانسته است به جایزه اسکاردست یابد. ولی در سالهای اخير با تولید و ارائه فیلمها وسریالهای تاریخی وفرهنگی ومستندی که دراغلب فستیوالها وجشنوارهها حضوریافته وجوایز باارزشی را کسب کردهاند. زمینه برای حضورجهانی تولیدات سینمایی وهنری چین فراهم شده است. افزون بر اين، نامزد شدن فیلمهایی همچون «قهرمان»، ساخته جانگ ایمو کار گردان معروف چین وفیلم «اژدهای خفته و ببر در کمین»، که محصول مشترک چین، تایوان و هنگ کنگ بود برای کسب جایزه اسکار در سالهای اخیر, مقدمه حضور وطرح جهانی شدن آن را فراهم میسازد.
10- بینالمللی کردن پروژههای فرهنگي. پس از پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی درسال 2001، دولت این کشور برای آمادهسازی بخش فرهنگ در اجرای مقررات مربوطه، از اين سازمان پنج سال مهلت گرفت تا بتواند مراکز و موسسات داخلی را برای تطبیق با قوانین و مقررات بینالمللی و تولید و تجارت اقلام فرهنگی آماده کند. در پنج سال گذشته، با تغییرانی که در ساختار فرهنگی داخلی ایجاد کرد. به تدریج زمینه را به صورت آزمایشی برای فعالیت و ورود شرکتها وسرمایهگذاران خارجی در بخش فرهنگ و با مشارکت موسسات عظیم داخلی به وجود آمده اين موسسهها با ادغام سرمایه،نیرو و مدیریت چندین موسسه کوچکتر به وجود آمده بودند. بدین ترتیب زمینه را برای بالا بردن توان رقابتی آنان جهت همکاری با موسسات خارجی در دو زمینه تأمین نیازهای داخلی و در نهایت ورود به بازارهمای بینالمللی فراهم ساخت تا بتواند بااتکا به سرمایه، تجارب و مدیریت مشترک داخلی و خارجی، وارد رقابتهای بینالمللی شود. پس از پایان مهلت تعیین شده و کسب تجارب لازم, هم اکنون دولت بیش از 912 پروژه بزرگ فرهنگی دولتی شامل انتشارات، فیلم و تلویزیون، تفریحات و سرگرمیها، صنایم فرهنگی وهنری دربیست استان کشور، به مبلغ 8.75 میلیارد دلار را برای سرمایه گذاری خارجی آماده کرده و از آنان برای مشارکت در اجرای اين پروژهها دعوت به عمل آورده است. هدف دولت ازاعلام اين پروژهها به عنوان زمینههای آماده برای مشارکت سرمایه گذاران خارجی، مبادله و عرضه فرهنگ و تولیدات فرهنگی خود در صحنه فعالیتهای فرهنگی جهانی است.
نتیجه گیری بخش دوم
با تجزیه و تحلیل مطالب گفته شده در بالا، به این واقعت میرسیم که رهبران چین، با برنامهریزی درازمدت و سرمایهگذاری کلان و مدیریت صحیح مبتنی بر واقعیات اقتصاد بازار آزاد و با در نظر گرفتن نیازهای جامعه آرمان خواه چین، در صدد است فرهنگ کهن و ارزشهای اخلاقی – اجتماعی و تمدن دیرپای چین را نه تنها برای جامعه خود حفظ کند. بلکه آنها را پس از بازسازی ورفع کمبودها برای عرضه در سطح جهان گسترش دهد. به نحوی که در فرهنگ و تمدن جهان معاصر از جایگاه والا و در خور شأنش برخوردار شود. دولت چین از این طریق قصد دارد به اهداف زیر دست یابد:
- شکوه وعظمت تاریخی فرهنگ سنتی چین را مجددا احیا و نوسازي کند و برای برآورده ساختن نیازهای نسل کنونی چین به کار گیرد
- از ارزشهای اخلاقی و اندیشههای انساني آن برای شکلدهي هویت فرهنگی جامعه کنونی چین و مقابله با نفوذ ارزشهای فرهنگ غرب استفاده و ویژگیهای خاص آسیایی و چینی فرهنگ اجتماعی خود را حفظ کند.
- ضمن تقویت استیلای فرهنگ اصلی نژاد همان (اکثریست). با توسعه و بازسازی فرهنگ اقلیتهای قومی موجود در اين کشور، تنوع فرهنگی را به عنوان زینت فرهنگ چین حفظ و از بروز چالشهای قومی و نژادي جلوگیری کند.
- از فرهنگ به عنوان عامل موثر استمرار توسعه پایدار اقتصادی. بهره برده و راه را برای مبادلات گسترده و همه جانبه تجاری با دنیا هموار سازد.
- با ایجاد اصلاحات مورد نیاز در ساختار، مدیریت، تولید و توزیع فرهنگ و هنر فاخر چینی, زمینه را برای حضور فرهنگ چین در عرصه جهانی فراهم کند.
- بااستفاده از همکاری، سرمایه، تجارب و مشارکت سرمایه گذاران خارجی، فکر، اندیشه، فرهنگ و هنر چینی را در قالب کالاهای فرهنگی و هنری به بازار جهانی عرضه نماید.
- با گسترش مبادلات فرهنگی, از فرهنگ به عنوان پایه سوم دیپلماسی، برای تقویت پایههای دیپلماسی سیاسی و اقتصادی حداکثر استفاده را به عمل آورد.
- با تقویت فرهنگ خود و حمایت از تنوغ فرهنگی در جهان، در مقابل استیلاطلبی فرهنگ غرب ایستادگی کرده و در کنار مخالفت با یکجانبه گرایی سیاسی و روند جهانی شدن اقتصاد، تکثر فرهنگی را در جهان معاصر رواج دهد.
(و در نهایت اینکه) همراه با جهانی کردن اقتصاد و سیاست چین، فرهنگ و تمدن چینی را جهانی کند.